Quantcast
Channel: من ، امید ، آوینا و ملینا
Browsing all 155 articles
Browse latest View live

Image may be NSFW.
Clik here to view.

این روزا...

این چند روز اخیر خیلی مشغول بودم. اون هفته ای با خانواده امید اینا رفتیم  گردش بیرون از شهر ."منطقه  سیخوران" هوا نسبتا خنک بود. عصر شم بچه ها رفتن تو آب و حسابی خوش گذروندن. منم چون به ملینا باید شیر...

View Article


خیلی خسته ام ولی خوابم نمیاد

دیدید بعضی موقعها خیلی خیلی خیلی خسته این ولی هر کاری می کنین خوابتون نمیبره.منم الان همین جوریم. دیشب یه مهمون عزیز داشتم. همکار و دوست خوبم که با پسرش اومدن خونمون. تو تدارکات مهمونی بودم که خواهرم...

View Article


Image may be NSFW.
Clik here to view.

(بدون عنوان)

* اینجا هوا همچنان گرمه. اصلا نمیشه بیرون رفت. فقط باید تو ماشین باشیم و خونه کسی بریم . برای خرید هم فقط  تو پاساژا میشه رفت.* ماه رمضون امسالم یواش یواش داره میاد. امسال پنجمین سالیه که روزه...

View Article

عیدتون مبارک...

عیدتون مبارک...نماز و روزه هاتونم قبول باشه...ماه رمضون امسال به من که خیلی خوش گذشت.روزه نمی گرفتم و همش تو مهمونیا و افطاریا بودم.امسالم عید فطر خدا رو شکر امید مثل سالهای قبل سر کار نبود و پیشمون...

View Article

Image may be NSFW.
Clik here to view.

این روزا...

 ×  این روزا اصلا فرصت نمی کنم بیام پای لپ تاپ. یعنی با این دو تا فسقلی نمیشه. همش با گوشیم میرم تو نت. با گوشی وبلاگ نوشتن خیلی سخته. پس عذر منو بپذیرین اگه دیر به دیر میام.  ×  این روزا همه چیز امن و...

View Article


این ور و اون ور ...

این چند روزه همش سرم گرم بود به جایی رفتن و اومدن کسی به خونمون.یه روز با با خواهرم و خواهر امید و بچه هاش رفتیم تئاتر ضامن آهو که با وجود ملینا نمیشد و نصفش رو بیرون سالن بودم. همون روزم از شانس بدم...

View Article

سرما خوردگی

من و بچه ها هر سه مون سرما خوردیم. اونم ویروسی. نمیدونم از کی گرفتیم؟؟پریروز متوجه آبریزش بینی ملینا شدم و بهش یه مقدار داروی گیاهی دادم بهتر شد . اما از روز دوم من و آوینا هم درگیرش شدیم. فهمیدم...

View Article

Image may be NSFW.
Clik here to view.

از مسافرت برگشتیم...

هفت مهر به مقصد اصفهان حرکت کردیم. با ماشین خودمون. با بچه ها اون جور که فکرشو می کردم سخت نبود .ملینا جون که از نشستن تو ماشین زود حوصلش سر میرفت و همش می خواست چهار دست و پا بره و واسه خودش همه جا...

View Article


یه عالمه حرف ...

یکشنبه هفته پیش آوینا و ملینا رو گذاشتم پیش امید و به نیت گرفتن یک ماه مرخصی استحقاقی و بعدشم نوشتن استعفا رفتم اداره.دلم حسابی واسه محیط اداره و همکارام تنگ شده بود.با وجود اینکه همه فکرامو کرده بودم...

View Article


Image may be NSFW.
Clik here to view.

امروز ...

امروز روز عاشورا بود و اولین سالی بود که تو عمرم این روز رو تو خونه بودم و نرفتم بیرون.دلیلشم این بود که امید رفته بود شهر محل کارش و ماشین رو هم برده بود. منم اگه می رفتم با دو تا بچه، هم خودم اذیت...

View Article

گردش

چهارشنبه شب من و امید و بچه ها باتفاق خواهرم و خونواده شوهرش و دختر عموهای شوهرش به ولایت مادریم رفتیم.فضای بیرون چادر زدیم.طبق معمول آقایون دیگه طاقت نیاوردن و رفتن لالا.اما ما خانوما تا ساعت 5 صبح...

View Article

تولد هستی

پنج شنبه هفته پیش به یه تولد مجردی دعوت شدیم. تولد هستی دختر پسر عمم.فقط  چند تا از خانومای فامیل بودن و بچه هاشون.جشن خوبی یود . واسه ما بزرگترا هم مسابقه استپ رقص گذاشتن که من نفر دوم شدم .شبم همونجا...

View Article

این هفته ...

شنبه این هفته امید عزیزم صبحش از سر کار اومد . همون روز آوینا و ملینا گلاب به روتون چندین بار استفراغ کردن. خودمم نفهمیدم به خاطر چی بود.فکر کنم شیری که شب قبل باهاش حلوای شیر درست کرده بودم فاسد بود....

View Article


(بدون عنوان)

چهارشته هفته پیش امید آوینا رو برد کلاس نقاشی و رفت شهر محل کارش.واسه برگشتنش من باید میرفتم دنبالش. ملینا رو برداشتم و رفتیم آموزشگاه نقاشی.بعدش دوست داشتیم بریم خونه کسی. به چند نفر زنگ زدیم...

View Article

Image may be NSFW.
Clik here to view.

برای بار سوم عمه شدم ....

دیروز صبح یه فرشته کوچولو به جمع خونواده ما اضافه شد.این شاهزاده کوچولو کسی نیست جز " آراد "پسرر داداش کوچیکم. آراد جونم برات بهترینها رو در این دنیای زیبا آرزو می کنم. آراد و باباش :  

View Article


Image may be NSFW.
Clik here to view.

احوالات ما

خیلی وقته ننوشتم. یعنی حرفی خاصیم واسه گفتن نبوده .این روزا امید درگیر امتحاناشه. بعضی روزا من و بچه ها میریم بیرون تا امید حسابی بخونه. آخه این دو تا جوجه اصلا نمیزارن باباشون درس بخونه.مخصوصات ملینا...

View Article

اخبار این روزها ...

*  دو هفته پیش شوهر خواهرم (بابای یاسمین) رگای قلبش گرفت و آنژیو شد و بعضی رگاشم با فنر باز شد.  الان خدا رو شکر حالشون خوبه.*  آراد پسر داداش کوچیکه عفونت ریه گرفت و حدودا 5 روز بیمارستان بستری بود که...

View Article


Image may be NSFW.
Clik here to view.

32 ساله شدم

 دو روز قبل از تولدم یعنی 20 بهمن امید و آوینا به بهانه خرید رفتن بیرون و با یه کیک و شمع اومدن خونه و منو حسابی عافلگیر کردن . مرسی   عجیججمممم  

View Article

گردش یهویی

سه شنبه عصر قرار بود من بدون امید با خواهرم اینا و مامانم و چند تا از بستگان بریم به روستای "خورگو" به قصد تفریح و گردش.امید یباره منو حسابی خوشحال کرد و  یه روز مرخصی گرفت و با هم رفتیم.هوا خیلی خیلی...

View Article

Image may be NSFW.
Clik here to view.

سالگرد ازدواج

امروز 22/12/93 هفتمین سالگرد ازدواج من و امید بود ... 

View Article
Browsing all 155 articles
Browse latest View live