ساعت یک نصفه شبه. با یه دستم دارم به ملینا شیر میدم. با دست دیگم دست تو موهای اوینا میارم و انواع لالایی ها و قصه ها رو دارم واسش تعریف میکنم. چشام داره سنگینی می کنه. خیلی خسته ام. اما این دو تا خیال خوابیدن ندارن.
↧
ساعت یک نصفه شبه. با یه دستم دارم به ملینا شیر میدم. با دست دیگم دست تو موهای اوینا میارم و انواع لالایی ها و قصه ها رو دارم واسش تعریف میکنم. چشام داره سنگینی می کنه. خیلی خسته ام. اما این دو تا خیال خوابیدن ندارن.