چهارشنبه هفته پیش تو مهد کودک آوینا اینا ساعت 5 عصر یه جلسه گذاشتن و از مادرا خواستن که حتما شرکت کنن.
یه خانوم روانشناس خیلی مهربون اومده بود و کلی حرفای مفید و خوب زد.
قرار شد هر چند وقت یک بار همچین جلسه ای برگزار شه.
خانومه میگفت : تو تربیت بچه ها سه روش وجود داره :
1- روش مستبدانه :یعنی والدین تحت هر شرایطی چه حال خودشون خوب باشه؟ چه بد باشه؟ چه حق با کودک باشه ؟ چه نباشه ؟ بصورت تند و خشن از کودک می خوان اون لحظه اون کار رو که از نظر خودشون اشتباست رو انجام نده که بعضاً با تنبیه بدنی هم همراهه.
2- روش منفعلانه :یعنی اینکه یه وقت که حالمون خوبه سعی می کنیم به روش کاملا علمی و صحیح با کودک رفتار کنیم. یه وقت که حالمون بَده یا کودک امونمونو بریده یا وقتی کم میاریم از روش های غلط در تربیتشون استفاده می کنیم.
3- روش قاطعانه (بهترین روش) :یعنی اینکه اگه کودک کار اشتباهی رو انجام داد و ما قطعا میدونیم که این لحظه کودک نباید فلان درخواست رو بکنه یا فلان کار رو انجام بده خیلی مهربون و با آرامش بهش بگیم "نه عزیزم " و خیلی خونسرد کار خودمون رو انجام بدیم.
حتی اگه تو بازار باشیم و ده بارم کارشو تکرار کنه یا خودشو به زمین بزنه و ... نباید خسته بشیم و رو حرفمون باقی بمونیم.
بعد از موفق شدنمون باید خیلی مختصر بهش توضیح بدیم که کارش اشتباه بوده. (از توضیحات طولانی خودداری کنیم) بعدش بچه رو در آغوش بگیریم و کلی بهش امید بدیم که خیلی خیلی دوسش داریم و اینکه خودش خیلی خوبه . اما کاری که کرده بد بوده.
هیچوقت در مورد کار اشتباه بچه ها از کوره در نریم. عصبانی نشیم. و داد و بیداد راه نندازیم. چون کودک این لحظه احساس قوی بودن میکنه و کارش رو شاید مقطعی قطع کنه. اما دوباره همونو انجام میده.
در مورد کار اشتباهشون نباید هی بهش توضیح بدیم. باید عملی بهش نشون بدیم که کار صحیح اینه.
مثلا در مورد تمیز کردن اتاقش کلی توضیح ندیم که "ببین اتقات چقد شلختست؟ اگه شلخته باشه این جور میشه . اون جور میشه."
باید ما هم چند تا وسایل تو اتاق رو سرجاش بزاریم و بعد به کمک اون همراه با خوندن شعر و آواز و حرفای خنده دار اتاق رو مرتب کنیم.
هیچوقت به بچه ها نگیم که " خواهش می کنم اتاقتو مرتب کن." " خواهش می کنم شیطونی نکن" و ...
این جمله " خواهش می کنم"باعث میشه که کودک به عجز و ناتوانی شما پی ببره و کار مد نظر شما رو انجام نده. چون فکر می کنه خودش پیروز شده که مادرش با التماس داره ازش میخاد اون کار رو نکنه.
به کودکمون به هیچ عنوان نگیم " دیگه دوست ندارم "حتی اگه بدترینو خطرناکترین کار ممکن رو انجام داده باشه.
یه تکنیک :
اگه کودک هر کار اشتباهی رو انجام بده این بازی رو انجام بدیم.
بهتره همسرمونم باشه. کودک ، پدر و مادر و تمام عروسکا دور هم جمع میشیم و میگیم و می خندیم. شعر می خونیم. (والدین باید هم رده کودک باشن و نقش بزرگتر رو ایفا نکنن)
بعدشم یکی از عروسکا که کودکمون اونو خیلی دوست داره میزاریم جدا از عروسکا.
اون عروسک جدا اون کار اشتباه رو انجام بده. (یکی از والدین صدای اونو دربیاره) .
یکی دو تا عروسک میگن چرا اون تو جمع ما نیست؟
عروسک های دیگه کاری رو که عروسک جدا انجام داده رو بازگو می کنن و به این نتیجه میرسن که چون کار بدی کرده تو جمع ما نیست. (در مورد کار اشتباهش نباید توضیح بدیم و تحلیل کنیم)
بعدش اون عروسک جدا متوجه اشتباهش میشه و از دوستاش میخواد که اونو هم بازی بدن.
(در این لحظه هیچ حرفی در مورد کار اشتباه عروسک زده نمیشه و همشون با هم بازی می کنن و دیگه هیچ فرقی بین اون عروسک با بقیه عروسکا نیست)
بعدش برای اینکه بدونیم کارمون جواب داده یا نه ؟
از کودک بخوایم نتیجه گیری کنه . اگه اونو عملی نشون داد یعنی خوب جواب داده و تو ضمیر ناخودآگاهش نقش بسته. ولی اگه فقط توضیح داد یعنی خوب جواب نداده.