سلام سلام صد تا سلام.
امروز خیلی خوشحالم. آخه امید جونم بعد از 4 روز که از من و دخترش دور بودن دیشب تشریف آوردن. هر چند امروز عصر باید بره. ولی با این کارش کلی من و آوی خوشحال شدیم.
امروز که بره 4 روز دیگه میاد . آخه برنامش اینجوریه. 4 روز روزکاره. 4 شبم شبکاره. 4 روزم بیکاره. یعنی ما 8 روز امید رو نمیبینیم. یه وقتایی استثنائا بین دو شیفتش میاد و میره. مثل دیروز.
×××××××××××××××××××
شب یلدامونم حسابی بهمون خوش گذشت. با خانواده رفتیم پارک. آخه اینجا هوا اونقدر سرد نیست که تو خونه بشینیم.
پارک خیلی شلوغ شده بود. مثل سیزده بدر شده بود. یه نوع شیرینی هندونه ای هم درست کردم که عکسشو گذاشتم. آوینا رو هم برای اولین بار سوار این هلی کوپترا که می چرخه و بالا و پایین میره کردم. خودش میگفت (آمینا نانندگی تُنه) . یعنی آوینا رانندگی کنه. از اول تا آخر فقط با تعجب نگاه میکرد. قربونش برم من.
×××××××××××××××××××
دیگه اینکه شنبه رفتم همایش "دکتر کردی" با موضوع خانواده های موفق - فرزندان خلاق. از طرف اداره امید اینا گذاشته بودن. ولی حیف که امید سر کار بود و نتونست بیاد. حرفاش خیلی جالب بود. اصلا کلیشه ای صحبت نمیکرد.
×××××××××××××××××××
آوینا رو هم 2 روزه میبرم مهدکودک. روز اول مرخصی گرفتم که اگه اذیت کرد پیشش باشم. صبحش یه مقدار بهم می چسبید ولی وقتی رفت پیش بچه ها و بازی کرد دیگه خوب شد و منم رفتم خونه. تا الان که همه چیز خوب پیش میره خدا رو شکر. فقط خدا کنه مریض نشه. از مربیشم خیلی خوشم اومد . خانم منظم و با حوصله ایه.
×××××××××××××××××××
راستی یه چیز دیگه. "دکتر کپی" عکس دخترمو نشون داد. البته اون عکس 6 ماهگیش بود. چون خیلی وقت بود فرستاده بودم. این جوری گفت : "آوینا از بندرعباس - رهبر ارکستر دکتر کپی"
×××××××××××××××××××
چند روز پیش با چند تا از همکارا رفتیم پیش یکی از همکارای سابقمون. خواهر شوهرش به دلیل تغییر شغل لباسای بچه گونه رو زیر قیمت میداد. منم کلی واسه آوینا پیرهنای خوشکل و شلوارک لی و یکی دو تا لباس تو خونه ای خریدم که خیلی نانازن.
خیلی حرف زدم نه ؟؟؟
آوینا در برنامه دکتر کپی :
شیرینی هندونه ای: