ماه رمضون امسال هم اومد. منم امسال برای ششمین سال روزه نگرفتم. انشالله که از سال بعد بتونم بگیرم.
این روزا هم مثل قبلا داره سپری میشه.
آوینا کلاس زومباشون رو کنسل کردن. خیلی ناراحت شد آوینا . چون تنها کلاس زومبای کودکان تو بندرعباس بود و کلی واسه بچه ها جذاب و تو این سن سرگرمی ایده آلی بود.
به جاش کلاس باله همون باشگاه ثبت نامش کردم که روزای ذوج میره و خدا رو شکر دوست داره اما بعضی از مادران میگن خیلی اصولی با بچه ها کار نمیشه.
قراره فعلا ببرمش تا قبل از پیش دبستان.
دوست دارم تا قبل از 6 سال فقط بازی کنه و سرگرم شه. از اونجا که تو بندر خیلی از کلاسای آموزشی مثل نقاشی و سفال و موسیقی و ... بر حسب سن کودکان که فقط باید جنبه سرگرمی و لذت بخشی براشون باشه نیست فکر می کنم همون ورزش واسش مناسب تره. اونم در صورتی که فعلا مسابقه ای در کار نباشه. چون باخت و شکست تو این سن واسه بچه ها اصلا جالب نیست.
**********************************
واسه افطار هم معمولا اگه امید خونه باشه با اینکه روزه نیستیم خونه دیگران میریم .
یه وقتایی بچه ها رو پارک میبریم. دیشبم هوا خوب بود و بچه ها رو بردیم. با امید هم یکمی بدمینتون بازی کردیم ولی بخاطر ملینا که همش از زیر چشممون دور میشد ادامه ندادیم..
واسه آخر این ماه هم عروسی پسرخالم دعوتیم که با کل خونواده داریم میریم و چون بندر نیست با قطار داریم میریم. آوینا هم اولین تجربه سفر با قطار رو بدست میاره که خیلی از این بابت خوشحاله